یکشب؛
به دستهایت خواهم رسید
از آن آغوش خواهم ساخت و
از آن تا خدا بالا خواهم رفت
به لبهایت،
و از آن بوسه خواهم چید
به تــو خواهم رسید
به شبها ...به روزها ... بهخوابهایـت
میدانم ...میدانمدستم به تمام خوابت خواهد رسید!
افشین صالحی
آرامم!
دارم بهخیالِ
تو راه میروم
بهحالِ تو
قدم میزنم
آرامم!...
دارم برایِ
تو چای میریزم
کم رنگ وُ
استکان باریک
پر رنگ وُ
شکسته قلم
آرامم!
دارم برایِ
تو خواب میبینم
خوابی خوب
خوابی خوش
خوابی پر از
چشمهایِ قشنگِ تو!
صدایِ جانَم
گفتنِ تووُ
برایِ تو
مُردنِ،
من!
آرامم،
بهخوابی
پراز خیلی دوستت دارم!
پر از کجا
بودی
پر از سلام،
دلم برایِ تو تنگ شده است
دارم برایِ
تو خواب میبینم
من سالهاست به دوست داشتنِ تو آرامم.
افشین صالحی